دوستت دارم،
به احمقانه ترین حالتی که می توانی تصور کنی!
می خواهم عشقم را به تو بیان کنم،
با احمقانه ترین کلمات...
در من چیزی فریاد می کند ؛
احمقانه ترین احساس!
دلم می خواهد از اینجا تا دلت بروم،
احمقانه ترین آرزو شاید ؛
می خواهم فقط مال من باشی،
می دانم، خودخواهی احمقانه ایست...
چشمانم، اینجا و آنجا،
نقش تو را بر لوح دلم تصویر می کنند ؛
آنچنانکه هیچ کس نتوانست در آن ها
نقشی از خویش ببیند ،
احمقانه ترین رویای دیروز و واقعیت امروز!
اگر تمام دنیا
جلوی من بایستد و بگوید که :
"همه ی اینها که گفته ای احمقانه است"
من خواهم پذیرفت ،
بی هیچ مقاومتی ؛
و در دل خواهم خندید
و آن ها را برای همیشه
در حسرت و آرزو خواهم گذاشت!
چرا که همه ی این احمقانه ها
به خاطر عاشقانه ترین دلیل دنیاست:
او مرا دوست دارد...