عاشقانه

 

 

سقف

تو فکر یک سقفم
 یک سقف بی روزن
 یک سقف پا برجا
 محکم تر از آهن
 سقفی که تن پوش هراس ما باشه
 تو سردی شبها لباس ما باشه
 سقفی اندازه ی قلب من و تو
 واسه لمس تپش دلواپسی
 برای شرم لطیف اینه ها
 واسه پیچیدن بوی اطلسی
 زیر این سقف با تو از گل
 از شب و ستاره می گم
 از تو و از خواستن تو
 میگم و دوباره می گم
زندگیمو زیر این سقف
 با تو اندازه می گیرم
 گم می شم تو معنی تو
 معنی تازه می گیرم
 سقفمون ، افسوس و افسوس
 تن ابر آسمونه
 یه افق ، یه بی نهایت
 کمترین فاصلمونه
تو فکر یه سقفم
 یک سقف رؤیایی
 سقفی برای ما
 حتی مقوایی
 تو فکر یک سقفم
 یک سقف بی روزن
 سقفی برای عشق
برای تو با من
 زیر این سقف اگه باشه
 می پیچه عطر تن تو
 لختی پنجره هاشو
 می پوشونه پیرهن تو
 زیر این سقف
 خوبه عطر خود فراموشی بپاشیم
 آخر قصه بخوابیم ، اول ترانه پاشیم
تو فکر یک سقفم




ساربان

ای ساربان، ای کاروان
لیلای من کجا می بری
با بردن لیلای من
جان و دل مرا می بری
ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
در بستنِ پیمان ما
تنها گواه ما شد خدا
تا این جهان، بر پا بود
این عشق ما بماند بجا
ای ساربان کجا می روی
لیلای من چرا می بری
تمامی دینم، به دنیای فانی
شراره عشقی، که شد زندگانی
به یاد یاری، خوشا قطره اشکی
به سوز عشقی، خوشا زندگانی
همیشه خدایا، محبت دلها
به دلها بماند، بسان دل ما
که لیلی و مجنون فسانه شود
حکایت ما جاودانه شود
تو اکنون زعشقم گریزانی
غمم را ز چشمم نمی خوانی
ازاین غم چو حالم نمی دانی
پس از تو نمونم برای خدا
تو مرگ دلم را ببین و برو
چو طوفان سختی ز شاخه غم
گل هستی ام را بچین و برو

که هستم من آن تک درختی
که در پای طوفان نشسته
همه شاخه های وجودش
زخشم طبیعت شکسته

 

قصه ی وفا

قصه ی وفا

به خاطر آور ، که آن شب به برم
 گفتی که : بی تو ، ز دنیا بگذرم
 کنون جدایی نشسته بین ما
 پیوند یاری ، شکسته بین ما
گریه می کنم
 با خیال تو
به نیمه شب ها
 رفته ای و من
 بی تو مانده ام
 غمگین و تنها
 بی تو خسته ام
 دل شکسته ام
 اسیر دردم
 از کنار من
 می روی ولی
 بگو چه کردم
رفته ای و من آرزوی کس
به سر ندارم
 قصه ی وفا با دلم مگو
 باور ندارم

گل بارون زده

گل بارون زده

 ساقه ی منم شکسته
 می تونم خستگیاتو
 از تن پاکت بگیرم
 می تونم برای خوبیت
 واسه سادگیت بمیرم
 با تو ، با تو اگه باشم
 وحشت از مردن ندارم
 لحظه هام پر می شن از تو
وقت غم خوردن ندام

گل بارون زده ی من  گل یاس نازنینم
 می شکنم ، پژمرده می شم
 نذار اشکاتو ببینم
 تا همیشه تو رو داشتن
 داشتن تمام دنیاست
 از تو و اسم تو گفتن
 بهترین همه حرفاست
 با تو ، با تو اگه باشم
 وحشت از مردن ندارم
لحظه هام پر می شن از تو
 وقت غم خوردن ندارم 
 ای تو جاری توی شعرم
 مثل عشق و خون و حسرت
 دفتر شعر من از تو
 سبد خاطره هامه
 ای گل شکسته ساقه ، گل پرپر
 که به یاد هجرت پرنده هایی
 توی یأس مبهم چشمات می بینم
 که به فکر یه سفر به انتهایی
 سر به زیر دل شکسته ، نازنینم
 اگه ساده ست واسه تو گذشتن از من
 مرثیه سر کن برای رفتن من
 آخه مرگ واسه من از تو گذشتن
 گل بارون زده ی من
 اگه دلتنگم و خسته
 اگه کوچیدن توفان 
ادامه مطلب ...